پی ریزی شدن (هَُ بُوو) اساس گرفتن. بنیاد یافتن. تأسیس شدن. بنیان گذارده شدن ادامه... اساس گرفتن. بنیاد یافتن. تأسیس شدن. بنیان گذارده شدن لغت نامه دهخدا
پی ریزی شدن اساس گرفتن تاسیس شدن بنیاد یافتن ادامه... اساس گرفتن تاسیس شدن بنیاد یافتن تصویر پی ریزی شدن فرهنگ لغت هوشیار